نگاهی کوتاهی بر گذشتۀ دستور نویسی وشناخت آن
نویسنده: عین الدین نصر
منبع: فصل نامه فرهنگی، ادبی و پژوهشی حجت،صفحۀ ۱-۱۲، سال اول، شماره دوم، سرطان – سنبله ۱۳۶۹ه.
دستور یکی از بخش های مهم زبان شناسی است. چون زبان شناسی دانش است. پس دستور هم دانش میباشد. با وجود این بدبختانه، به این دانش از روی پندارگرایی بدون در نظر گرفتن واقعیت عینی رفتار کردهاند. کارکرد بیرونی، کارمندی و سودمندی همهگانی، نقش آزمایشی و دانشِ دستور هیچ گاهی درنظر گرفته نشده است. بنابرین دستور را یک فن آسان شناخت پنداشتهاند و نه یک دانش.
همۀ آنانی که صاحب فضل و یا دانش می بودند و یا خود را زباندان به شمار میآوردند و یا خویشتن را ادیب میدانستند، دستور زبان مینوشتند. بدبختانه، این روش نابکار هنوز هم به کار گرفته میآید.
اینان به پندار این که به زبان صفا میبخشند و آن را از هرگونه کمی و ناکاستی و ناپذیرایی میپالایند به نوشتن دستورمیبردند. یا به عبارت دیگر، به روی آرمان « درست گفتن و درست نوشتن » این کار را انجام میدادند، باید گفت این رنگ دستور نویسی دربرابر رهنمودهای دانش میایستاد و راه دانش را بسته مینمود.
بدین روی و به منظور آگاهی یافتن از چنین دستورها، در این جا از سر تاریخی دستور نویسی به رنگ بسیار فشرده یادآوری میشود.
برای آوردن روشنی بیشتر در سخن و به رشته درآوردن کار سیر تاریخی دستور نویسی را از نگاه جایگاه (مکان) به دو بخش بررسی میکنیم: الف: دستور نویسی در خاور زمین، ب: دستور نویسی در باختر زمین.
دستور نویسی در خاور زمین:
مطالعه زبان و فن دستور نویسی همزمان ولی جدا از هم و بیخبر از کار یک دیگر در یونان و آریانا آغاز شده بود. در آریانا یا ایران کهن، رهنمودهای که برای نگهداشت متون مقدس و راه گیری (جلو گیری) آنها از تغییر و تحریف و از طرف برای درست خواندن متون یاد شده گاهگاهی از جانب روحانیون، ریشیها وموبدان وضع میشد، که این روند پایدار نمیماند و گذشته از این انتقال دادهها به یکسان باقی نمیماند. به همین روی، برای نگهداشت همیشهگی رهنمودها تنها کسی که آنها را به تندیسه نوشته درآورده بود(پانی نی) روشنان (روحانی) سدۀ چهارم پیش از میلاد آریانا بود. او دستور زبان سانسکریت را نوشت.
دستور وی شرح جامعی از ساختمان آوازی و دستوری سانسکریت را درخود دارد. این کتاب تا جایی شرح شگفتی آور دانشی را از زبان سانسکریت به ما ارایه میدارد.
دستور«پانی نی» دارای هشت باب بوده وهرباب آن دارای چهار بخش است. این دستور در حدود چهار هزار رهنمود دستوری دارد. این کتاب از اهمیت برزگ زبانی برخوردار است. از سبب همین اهمیت بود که پس از دسترسی به آن زبان شناسی مقایسی و تاریخی در سدۀ نزده به وجود آمد. (۱) پس از نگاۀ اصول دستور نویسی و تاجایی کاربرد روشهای علمی «پانی نی» را می توان پدر زبان شناسی و نخستین زبان شناس ایران کهن گفت.
پس از«پا نی نی» مطالعه آزاد دربارۀ زبان کمتر دیده میشود. بههمین روی است که ما اکنون در بارۀ مطالعه زبانی بین زمان «پانی نی» و آغاز دین مبین اسلام چیزی نمینویسم، زیرا این بحث کوتاۀ ما؛ جای برای همه آن ندارد.
دستور نویسی و پژوهشهای زبانی پس از اسلام:
پس از اسلام برای خواندن درست قرآنکریم دانشمندان به دستور نویسی و پژوهشهای زبانی در زبان عربی آغاز کردند. چنان که کسی که برای نخستین بار به امر حضرت علی بن ابی طالب کرم الله وجهه بدین کار گام برداشت، ابوالاسود دوئلی بود. پس از وی دستور نویسی در زبان عربی بیشتر رواج یافت که ما این روند را زیر نام دو مکتب نام دار میبینیم واین دو مکتب اینها اند:
دبستان بصره و دبستان کوفه
۱- دبستان بصره:
به سبب آن که مقر این دبستان در بصره بود بدین نام شهرت یافت. از نامدارترین دانشمندان دبستان
، خلیل بن احمد فراهیدی صاحب «کتاب العین» و سیبویه صاحب«الکتاب» است.
۲- دبستان کوفه:
دانشمندانی که در کوفه میزیستند و به کار نوشتن و تدریس نحو و صرف میپرداختند، این دبستان را هستی بخشیدند. کوفیان با اندک اختلافی که در کار دستور نویسی با بصریان داشتند، این دبستان را بیشتر شهرت دادند. یکی از مشهورترین دانشمندان این دبستان، ابوالحسن، علی بن حمزه کسایی است. کسایی آثار زیادی دارد. از شمار آثار او«مختصرالنحو» و «الحدورفی النحو» از همه کرده مشهور اند.
افزود بر این مدرسهها، مدارس دیگری در دستور نویسی زبان عربی وجود داشت که از همه مهمتر مدرسۀ بغداد و اندلس بودند. از دانشمندان معروف مدرسه بغداد ابوالحسن محمد بن احمد بن کیسان است.
پژوهشهای پراگندۀ دیگر زبانی:
پس از فعالیتهای یاد شده در دستور نویسی کار این فن به پراگندهگی میانجامید. بههرحال نظریههای سه دانشمند بزرگ خاور زمین در بارۀ زبان بهگونه همهگانی نمیتوان چشم پوشید. نخست دانشمند گرانمایه و بزرگ خراسان زمین ابوعلی بن سینا در بارۀ زبان پژوهشهای ژرفی دارد. بهگونه نمونه رساله «مخارج الحروف» او در باره آواشناسی نامدار است. (۲) این کتاب نزدیک در سدۀ ۹۸ به پژوهشهای امروزی زبان مطابقت میدارد.
دنشمندان بزرگ دیگری خراسان زمین ناصر خسرو قبادیانی در«زادالمسافرین» در پهلوی گفتههای فلسفی خود دربارۀ سخن و نوشتار سخنهایی نیز دارد. او دو بخش از کتابهای خود را درباره «قول» یعنی سخن و «کتابت» یعنی نوشتار ویژهگی داده است.(۳) سخنان وی همچنان با ارزشهای زبان شناسی نوین برابری مینماید.
خردمند فرزانه و آموزگار دوم ابونصرفارابی در کتاب«حصاءالعلوم» فصلی راجع به زبان بخشیده راه رفته است که از نگاه پژوهشهای زبانی، شایسته یادآوری است.(۴)
باید یادآور شد که از پایان سدۀ چهارم و آغاز سدۀ پنجم تا سدۀ دوازدهام هجری تاریخ دستور نویسی در کشور ما، ایران و تاجکستان در تاریکیهای ابهام گم است. در ایران دستور نویسی از ابتدای سدۀ دوازده هجری آغاز شده، و تا این دم دوام دارد؛ اما دستورهای نوشته شده درآن کشورصددرصد دانشی نمی باشد. در تاجکستان هم کدام گل تازه یی را به آب نینداختهاند.
در تاجکستان بیشتر به اساس دستور نویسی غرب و در ایران به روی دو اساس عربی و غرب دستور نوشته شده است. از این گونه دستورها که هم در ایران و هم در کشور ما شناخته شده اند، اینان اند: دستور جامع از همایون فرخ، دستور پنچ استاد، دستورسید کمال طالقانی، دستورفرشیدورد و دستور خانلری. درکشورما پس از سال(۱۳۰۱)هجری به دو روش دستور نویسی شده است:
۱-روش غربی، ۲- روش دستور نویسان عرب
قاری عبدالله، ندیم، استاد بیتاب به روش های دستور نویسان عرب کار کردهاند. ندیم واژه را به سه گونه- اسم، فعل و حرف تقسیم کرده است.(۵) قاری عبدالله لفظ را به دو نوع مهمل و کلمه بخش کرده است و باز واژه را به سه رنگ، اسم، فعل و حرف دیده است(۶)
بیتاب به مانندی قاری عبدالله واژه را به سه قسم و لفظ را به موضوع و مهمل تقسیم می کند. بیتاب از جمله کسانی است که می گوید در زبان فارسی دری جوشگاه (مصدر) وجود دارد.(۷)
دستور نویسانی که به شیوه غرب دستور نوشتهاند واژه را به هشت بخش جدا کرده اند: اسم ضمیر، صفت، عدد، فعل، قید، حروف اضافه، رابطه وصوت. اینسان جدا سازی روش«ثراکس» را به یاد ما میاندازد. دستور زبان دری از حمیدی، دستور پنچ استاد، دستور فارسی دکتور خیامور به همین روش نوشته شده اند. الهام، سیر دستور نویسی را به سه قسم می داند: مدرسهیی(کلاسیک) عنعنهیی و معاصر(۸). از نگاه روش های زبان شناسی نوین، نگهت سعیدی به گمان خودش واژه را به دو گونه مستقل و نامستقل بخش نموده است (۹). دستور الهام تحت عنوان«یک روشی جدید در تحقیق دستور زبان دری» نوسته شده است.
دستور نویسی در باختر زمین
در یونان:
در یونان باستان تنها به زبان یونانی ارزش میداند. یونانیان دیگران را بربر میگفتند، بنابرین به زبان ایشان توجهی نمیشد. گذشته از این پژوهشهای زبانی پهلوهای ذهنی گرایی محض را در خود داشت.
افلاطون نخستین دانشمند یونانی است که در بارۀ زبان سرچشمه آن و ارزش آن در زندهگانی آدمی در ضمن گفتههای فلسفی خود اشارههایی دارد. او در اینجا زبان را بر پایۀ نظریۀ«مُثل» تفسیر وتوضیح کرده است. از همین روی افلاطون زبان را یک پدیده فطری میدانست. با وجود آن که افلاطون نوشتۀ آزادی دربارۀ زبان یا دستور ندارد. باختر زمینیان وی را پایهگذار زبان شناسی مغرب زمین میدانند.(۱۰) وی نخستین کسی است که کنش واژه (فعل) و نام را از هم بازشناخته است(۱۱).
شاگرد افلاطون ارستو دید ویژه خود را داشت و اندیشهاش در برابر اندیشه استاد میایستاد. او زبان را یک پدیدۀ همگروهی میدانست(۱۲). ارستو نخستین دانشمند است که واژه را به سه گونه بخش کرده است: نام کنش واژه حرف، این بخش بندی مایه پیروی تقریباَ دو هزار ساله شد. امروز هم بسیاریها به این راه رواناند.
در دبستان اسکندریه:
این دبستان در شهر اسکندریه مصر هستی داشت. این شهر در آغازهای سدۀ سوم پیش از میلاد مسیح یکی از هستههای بزرگ دانش و فلسفه بهشمار میرفت.
دانشمندان نامداری وابسته به این دبستان بودند که ازهمه کرده نامدارتر استارخوس و دیونیسیوس ثراکس میباشند. ثراکس رسالهیی دارد که بهنام«فن دستور» یاد میشود. این دانشمند واژه را به هشت بخش جدا کرده است: نام، کنش واژه، صفت فعلی، حرف تعریف، جانشین، پیشینه، قید، رابطه(۱۳).
از این بخش بندی پسانها بسیاری از دانشمندان استفاده بردند و هنوز هم در معرض پیروی با درنظر گرفتن برخی از تغییرها و تعدیلها قرار دارد.
در بستان روم:
در باب زبان به ویژه دستورنویسی رومیان هم پژوهشهای دارند. روش دستور نویسی و پژوهشهای زبانی ایشان به پیروی از یونانیان است. به راستی (درواقع) آنان نوشتههای یونانی را به زبان لاتین گزارش داده به جای همالهای یونانی از آن لاتین را آوردهاند.
رومیان دستور راهم چون روش شناسی میشناختند. بههمین روی آن را چنین شناسا مینمودند:«فن درست گفتن و فهم شعر شاعران»(۱۵) این شناسایی نارسا تا دیری زندهگی کرد وهنوز هم میکند.
وارو یکی از دانشمندان بنام روم باستان است. این دانشمند یک کار بیستویک جلدی را انجام
داده که از این کار امروز تنها کتابهای پنچ، شش، هفت، هشت، نه و ده باقی مانده است، کار (زبان لاتین) نوشته شده است(۱۵). De lingua Latinaوارو تحت نام
در این دوره دو کتاب مهم دیگری، یکی به دست ناتوس« سدۀ چهارم میلادی» و دومی توسط ریشین«سدۀ ششم میلادی» نوشته شده است. این دو کتاب در سدههای میانه به صفت کتابهای درسی به کار میرفتند؛ زیرا دراین سده ها زبان لاتین یکی از زبان های مهم آیینی و فرهنگی بشمار آورده میشد.
در سدههای میانه:
در سدههای میانه اندیشه نوشتن دستورهای همهگانی بهمیان آمد. چون در این دوره هستۀ کار به دست فلیسوفان بود. پژوهشهای زبانی به گِرد فلسفه می چرخند، بنابراین، محتوای دستورهای نوشته شده در این زمان فلیسوفانه و بیرون از پایههای دانشی می نمود. فلیسوف خود را مدارهمه چیز می دانست. از همین روی بود که پژوهشهای زبانی در سدههای میانه همه نادانشی از آب درسی آمدند.
دورۀ بازیابی دانش:
در روزگار بازیابی دانش هم دستور نویسی و پژوهشهای دانشی زبان به رنگ گذشته نیز راه پیمایی داشت. در همین دوره بود که اراسموس نحو زبان لاتین را بر پایه نوشتۀ دوناتوس در سال (۱۵۱۳) نوشت. هم چنان استادان«پورت ریال» دستور جامع را که بیشتر نامدار میباشد درسال(۱۶۶۰) نوشته اند.
روزگار نوین:
پژوهشهای دانشی و زبان از دورۀ روزگاری بازیابی دانش تا امروز در غرب دوام کرده رفت. به همین راه دستور نویسی هم در بین این کاروان راه خوده باز کرده آمده است. دانش زبان از روز گار دیسا سور گرفته تا دوران چامسکی به اوج رسیده، نزدیک به رسیدن است.
پس از بازیابی دستور پانی نی و کار و یلیام جونز زبان شناسی مقایسی و تاریخی پا به میانه گذاشت و به روی پیدایی این واقعیت زبان شناسی به رنگ یک دانش در سدۀ نزده چهره بنمود.
یک دید بسیار کوتاه ارزش سنجی بر پژوهشهای دستوری در خاور زمین:
اگر هر یکی از دستورهای نوشته شده در فارسی دری را به دید ارزش سنجی بسنجیم در آنها نارساییهای زیرین را دریافت میداریم:
۱- با پایههای دانش راستین برابری ننمایند.
۲- بهروی زبان گفتاری نوشته نشدهاند.
۳- دستور را به تندیس پیچیده و تو در تو توصیف و توضیح کردهاند.
۴- تنها واقعیتهای ذهنی را در نظر گرفتهاند و از پیروی واقعیتهای عینی بهدور افتادهاند.
۵- شناساییهای که از دستور در کار آمده است نیز ناپذیرفتنیاند.
برخی از دستور نویسان بهپیروی از یونانیان و رومیان باستان دستور را«فن درست گفتن و درست نوشتن» گفتهاند(۱۶).
در نهپذیرفتن این شناسایی گپهای بسیاری هستی دارد که به گونۀ زیرین نوشته می آیند.
گپ بسیار مهم، سخن زدن کودک است. هنگامیکه کودک پنچ ساله می شود درست سخن می گوید با وجود آن که وی دستور را نخوانده است و حتا با نام آن سخت ناآشانا می باشد.
گپ مهم تر دیگری درست نوشتن برخی از نویسنده گان ماست، درحالی که ایشان هیچ گاه دستور رانخواندهاند و حتا کارآگاه رشتۀ زبان و ادب نیسنتد، اما درست و زیبا می نویسند و نیرومندانه کار می کنند. در برابر؛ بسا مردمیاند که دستور خوانده اند فارغ رشتۀ زبان و ادب بودند، نازیبا می نویسند و نوشتههای شان نادرست و بی قواره از آب در مییاید. حتا نوشتههای شان نادرستیهای آشکارا املایی و انشایی میداشته باشد.
برخی از دانش پژوهشهای که خود دانش یافتۀ راستین زبان شناسی نیستند، به رنگ شوقی کار زبان شناسی را میکنند و دستور مینویسند، آشکار است که کار ایشان دانشی نمیباشد زیرا زبان شناسی دانش است و دریافت آن بینشست با استاد به دست آمده نمیتواند.
بسیاری از زبان شناسان دستور زبان را شرح دانشی ساختمان زبان گفته، تعریف کرده اند. اگر دستور را شرح دانشی ساختمان زبان بدانیم بازهم از جادۀ راستین دانش به دور افتادهایم. برای اینکه این شناسایی ما متداخل است و همه دانشهای دیگرزبانی را دربر میگیرد زیرا هر یکی از ساختمانهای زبان دانشهای جداگانهیی را میسازد. درست است که هیچ بخشی از زبان بدون روی آوری با بخش دیگری آن مطالعه شده نمیتواند و اما این بدان معنانیست که بخشهای زبان با یک دیگرتداخل دارند و یکی جز دیگراست این گفته به این معناست که هر بخشی از زبان با بخشهای دیگر آن کمک کننده است و معلومات کمی و کیفی به دسترس پژوهنده زبان میگذارد.
پس ما از روی این گفتهها دستور زبان را چنین شناسایی و دستهبندی مینماییم: «دستور زبان شرح دانشی و با سررشتۀ ساختمان و معنای واژهها و جملههای آنست.» مطالعه دانشی آن است که در آن پدیدهیی در زیر یک نظام درست و عینی با نظرداشت آزمودارها و دیدههای مثبت و روشن مورد پژوهش و فروکاوی قرار گیرد. پس ما از این نگاه دانشی دستور را به دو بخش جدا مینماییم: واژک شناسی و جمله شناسی(نحو).
گرفتنامه:
۱- جان. تی. واترمن (گزارنده: فریدون بدره ای)، سیری در زبان شناسی، تهران :شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپخانه دانشگاه،۱۳۴۷، ص ص ۲۳-۲۶٫
۲- شیخ الرئیس ابوعلی بن سینا، مخارج الحروف (به تصحیح و گزارش دکترپرویز ناتل خانلری)، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران،۱۳۴۸، ص ص ۶۱- ۹۰٫
۳- عین الدین نصر«زبان شناسی و ناصرخسرو» دانش، شماره پنجم سال اول، ۱۳۶۶، ص ص۱۲۸-۱۳۱٫
۴- ابونصرمحمدبن فارابی«گزارنده: حسین خدیوجم» احصاءالعلوم، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸، ص ص ۴۱-۴۹٫
۵- عبدالغفور ندیم، دستور فارسی: حصه اول سراج القواعد، به تجویزاهالی انجمن معارف سال؟۱۳٫
۶- قاری عبدالله، قواعد فارسی، چاپ مطبعه شرکت رفیق، انتشارات ریاست دارالتالیف وزارت معارف سال۱۳۰۵، ص ص۲-۳٫
۷- استاد بیتاب ملک الشعرا، دستور زبان فارسی، سلسله نشرات فاکولته ادبیات، مطبعه دفاع ملی،۱۳۳۳، ص ص ۲-۱۲-۱۵
۸- محمد رحیم الهام، تیوری های نحو، و بررسی دستور نویسی در زبان دری، کابل: انتشارات دانشکدۀ زبان و ادبیات، ۱۳۵۸،ص ج.
۹- محمد نسیم نگهت سعیدی، دستور زبان معاصر دری، کابل: انتشارات دانشکده زبان و ادبیات، چاپ مرکز مواد درسی، ۱۳۴۸، ص ص ۲۰-۲۱٫
۱۰- الهام، همان اثر، ص ۹٫
۱۱- John Lyons, Introduction to Theoretical Linguist, London: Cambridge University Press, 1975P p.10-11.
۱۲- F.M Berezina, Lectures on Linguistics, Moscow: Higher School Publishing House, 1969,p.7
۱۳- John Lyons op. Cite p. 12.
۱۴- Leonard Bloomfield, Language, New York: Ho- it Rinehart and Winston, 1951, p. 6.
۱۵- Francis p. Dinneen, an Introduction to General Linguistics New York: Holt Rinehart and Winston, Inc, 1967, p- 107.
۱۷- قاری، بیتاب، ندیم، همان اثرها ص ص ۱ – ۳ -۱۳٫
آ